سفرنامه سد امامزاده اسماعیل (ع) - قم
چند صباحی بود که باجناق گرام از دریاچهای در اطراف قم سخن میگفت که زیباست و ماهی هم داره اما تعریفش از مکان هیجانانگیز و پرشور نبود چنگی به دل نمیزد اما اصرار داشت که یکبار برویم و ببینیم. پنجشنبه از قم عازم وشنوه شدیم که پس از سپری کردن سرمای شب قصد عزیمت کردیم به سد امامزاده اسماعیل.
محو طبیعت زیباش بودم که حس و حال فیلم های وسترن رو پیدا کردم و متوجه شدم یکی از همراهان داره صوت میزنه و در حال تقلید موسیقی فیلم «بخاطر یک مشت دلار» هست.
سفر در طبیعت خستگی های خاص و جذاب خودش رو داره خصوصا محل کمپ تا چادر زدن، پخت و پز و ... سرویس بهداشتی که هیچ وقت نیست
بیشترین علاقه من موقع توقف برای استراحت روشن کردن آتش برای دم کردن چای هست. از هیزم (در اندازه های کوچک و بزرگ)، سنگ (برای اجاق)، کتری، آب و دیگر ملزومات چای. حس و حال خوبی داره، خصوصا طعم بی نظیر چای که ترکیبی هست از دود و خاکستر و ....
میوههای طبیعی که در مسیر بود (البته ته ماندهشان) منظره های زیبایی رو رقم زده بود از درخت پسته تا زرشک، گردو تا بادام وحشی
پسته ای که نصیب من شد داخل پر بود از مهمان های ناخوانده که بر حجم پسته هم افزوده بودن، بله کرم های ریز بی ریخت
اما زرشکها زیبایی منحصر بفردی داشتند از که میل به عکاسی میل به خوردن رو از یاد برده بود.
مقاوت، پشتکار، همت، استقامت و واژههایی از این قبیل رو میشه در طبیعت پیدا کرد از نباتات گرفته تا حیوانات